فهرست مطالب
مجله مطالعات علوم پزشکی
سال سیام شماره 10 (دی 1398)
- تاریخ انتشار: 1398/10/25
- تعداد عناوین: 9
-
-
صفحات 759-770پیش زمینه و هدف
اساس گزارش سازمان بین المللی کار، شیوع خشونت شغلی در دهه های اخیر افزایش یافته و از میان تمام گروه های حرفه ای، پرسنل مراقبت سلامت، بیشترین قربانیان خشونت شغلی محسوب می شوند اما اطلاعات مستند از خشونت شغلی در اتاق عمل در کشور ما بسیار اندک می باشد. لذا این مطالعه باهدف تعیین فراوانی خشونت شغلی و عوامل مرتبط با آن در پرسنل مراقبت سلامت در اتاق عمل، انجام گرفت..
مواد و روش کاراین پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی بود. جامعه پژوهش کلیه مراقبین سلامت شاغل در اتاق های عمل مراکز آموزشی درمانی شهر اصفهان بودند که از این میان تعداد 223 نفر به روش نمونه گیری آسان با تخصیص متناسب از نوع سهمیه ای و طبقه ای از فروردین تا مردادماه 1397 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد "بررسی خشونت شغلی در بخش سلامت "که در سال 2010 توسط سازمان بهداشت جهانی ارائه شده است جمع آوری شد و با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 16 و آزمون های آماری کای 2 و فیشر و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته هاتعداد 9/91 درصد از نمونه ها طی 12 ماه گذشته خشونت روحی-روانی، 26 درصد خشونت جسمی-فیزیکی و 3/19 درصد خشونت قومی را تجربه کرده بودند. بیشترین علت ایجادکننده خشونت شغلی، کارکردن در محیط استرس زا (87درصد) بود و عاملین خشونت شغلی اغلب از میان پرسنل مراقبت سلامت بودند. میانگین سن و سابقه کار در پرسنلی که با خشونت های روحی-روانی مواجه شدند به طور معناداری کم تر از سایرین بود (به ترتیب 01/0= t، 01/0P =و 63/2t =، 02/0 P =). فراوانی مواجهه با خشونت های جسمی-فیزیکی (62/4χ2 =،03/0 P =) و روحی-روانی (004/0 P =)، در مراکز دارای پروتکل خاص برای گزارش خشونت به طور معناداری کم تر از سایر مراکز بود.
بحث و نتیجه گیریخشونت شغلی در اتاق عمل به میزان قابل توجهی بالا است و عاملین خشونت شغلی نه بیمار و همراه بیمار بلکه اغلب از میان پرسنل مراقبت سلامت هستند. این مطالعه وجود پروتکل های مستند برای گزارش خشونت شغلی را توصیه می کند.
کلیدواژگان: خشونت شغلی، پرسنل مراقبت سلامت، اتاق عمل -
صفحات 771-778پیش زمینه و هدف
ترومای عروقی وضعیت اورژانسی تهدیدکننده ی حیات اندام و سومین علت مرگ و میر و آمپوتاسیون در سرتاسر جهان محسوب می شود که اکثرا به علت عدم شناخت صحیح و به موقع منجر به عوارض قابل توجهی می شود. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی انواع آسیب های ارتوپدی در بیماران ترومایی نیازمند به مداخله ی جراحی عروق می باشد.
یافته هااین مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی گذشته نگر بود. جامعه ی آماری این مطالعه کلیه ی بیماران ترومایی نیازمند به مداخله ی جراحی عروق مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی ساری طی سال های 95-1394 بود
بحث و نتیجه گیریاز 43 بیمار، 70/90 درصد بیماران مرد و 30/9 درصد زن بودند. میانگین سنی بیماران 27/11±37/36 سال بود. فراوان ترین مکانیسم تروما تصادف توسط موتورسوار بود. بیشترین فراوانی درگیری، در اندام تحتانی سمت چپ بود و ازنظر محل آسیب عروقی بیشترین فراوانی (20/23 درصد) در ناحیه ی عروق پوبلیتئال بود. ازنظر نوع آسیب ارتوپدی 86 درصد دچار شکستگی شده بودند و در 14 درصد نیز دررفتگی مشاهده شد. بر اساس محل شکستگی، فراوان ترین مربوط به دیستال تیبیوفیبیولار با 23 درصد و سپس مفصل زانو با 14 درصد بود. از بین موارد شکستگی، فراوان ترین نوع مربوط به شکستگی باز با 40/74 درصد و فراوان ترین نوع دررفتگی نیز دررفتگی قدامی با 40/9 درصد بوده است.: فراوان ترین عامل ایجاد ترومای عروقی تصادفات با وسایل نقلیه بوده است که ضرورت رعایت دقیق تر مقررات راهنمایی و رانندگی جهت کاهش آسیب ها بایستی موردتوجه قرار داده شود. همچنین همراهی آسیب های عروقی با شکستگی های ارتوپدی بالاتر بوده و بیشتر در اندام تحتانی چپ و ناحیه ی پوپلیتئال بوده است. تشخیص زودهنگام، انجام اقدامات احیای اولیه، انتقال بیمار به مرکز مناسب، اقدامات درمانی مدیکال و سرجیکال مناسب می تواند به میزان زیادی از موربیدیتی و مورتالیتی کاهش دهد.
کلیدواژگان: اپیدمیولوژی، آسیب های ارتوپدی، ترومای عروقی -
صفحات 779-790پیش زمینه و هدف
در جوامع بزرگ، آمادگی قلبی تنفسی (CRF) از مدل های روش های غیر ورزشی با حداقل زمان و هزینه برآورد می شود. در این مطالعه ما به ارائه ی معادلات غیرورزشی برای پیشگویی CRF می پردازیم و و تاثیر مولفه های محیطی اجتماعی را بر آن بررسی می کنیم.
مواد و روش کار2490 زن و مرد رده ی سنی 65-25 سال از شهرهای مختلف ایران در این مطالعه شرکت کردند. VO2max، به عنوان شاخص استاندارد طلایی بررسی CRF، از طریق تست های ورزشی راکپورت و بروس (10% از هر رده ی سنی و هر جنس) اندازه گیری شد. سه معادله ی غیر ورزشی، VO2maxStep، VO2maxIPAQ-s و VO2maxIPAQ-l از طریق رگرسیون خطی مدل stepwise تعیین شد. متغیرهای تخمین این مدل ها شامل: فعالیت بدنی (PA) (تعیین شده از طریق گام سنج و فرم کوتاه و بلند پرسشنامه ی بینالمللی سطح فعالیت بدنی)، شاخص توده ی بدن (BMI)، نسبت کمر به لگن (WHR)، شاخص چاقی بدن (BAI)، سن، جنس و VO2maxROC بودند. برای مقایسه ی مقادیر VO2max اندازه گیری شده و تخمین زده شده بر اساس سن، جنس، سطح تحصیلات و شهر محل سکونت افراد از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری، تست بونفرونی استفاده شد.
نتایجارتباط معناداری بین مقادیر VO2max اندازه گیری شده و تخمین زده شده وجود دارد (05/0p=) (VO2maxIPAQ-l: 671/0= R2adj و 381/4= SEE ، VO2maxStep: 543/0= R2adj و 331/5=SEE، VO2maxIPAQ-s: 621/0= R2adj و 823/4=SEE). همچنین تفاوت معناداری بین مقادیر VO2max در زنان و مردان رده های سنی مختلف در شهرهای مختلف وجود دارد (05/0p=).
بحث و نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که مدل های تخمین VO2max با تعداد گام، فرم کوتاه و بلند پرسشنامه بین المللی سطح فعالیت بدنی (IPAQ) می توانند به عنوان مدل های غیر ورزشی تخمین VO2max در جامعه ی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین عوامل محیطی اجتماعی نیز به عنوان مولفه های موثر در تعیین سطح فعالیت بدنی (PA) و سطوح CRF در این جامعه در نظر گرفته می شوند.
کلیدواژگان: آمادگی قلبی تنفسی، مدل های غیر ورزشی، گام سنج، پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی، عوامل محیطی-اجتماعی -
صفحات 791-802پیش زمینه و هدف
اخیرا، بررسی های سلولی مولکولی تاثیر تمرینات ورزشی روی افراد دیابتی، جهت یافتن نقطه عطفی در کمک به درمان دیابت، توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است، از این رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین هوازی بر بیان ژن های -1α PGC و PEPCK در موش های صحرایی نر دیابتی شده با نیکوتین آمید- استرپتوزوتوسین است.
مواد و روش کاراین طرح به صورت مطالعه مداخله ای تجربی روی 18 سر موش صحرایی نر با میانگین وزن 20±220 گرم، در گروه های کنترل دیابتی و دیابتی هوازی به مدت 10 هفته انجام شد. آزمودنی ها ابتدا با نیکوتین آمید- استرپتوزوتوسین دیابتی شدند سپس به صورت تصادفی در دو گروه کنترل دیابتی و دیابتی هوازی (تمرین: پنج روز در هفته، به مدت 50-15 دقیقه و سرعت 26-16 متر/دقیقه، با افزایش تدریجی سرعت)، جایگزین شدند. موش های صحرایی، 48 ساعت پس از آخرین دوره تمرینی، بیهوش و جراحی شدند. گلوکز ناشتا با روش آنزیماتیک رنگ سنجی گلوکز اکسیداز و انسولین سرم با روش الایزا و سپس مقاومت به انسولین اندازه گیری شد. بخشی از بافت کبد آزمودنی ها برای بررسی mRNA پروتئین های -1α PGC و PEPCK با روش RT-PCR استفاده شد. مقایسه، در سطح معنی داری 5/0P< با آزمون تی مستقل صورت گرفت.
یافته هاپس از پایان پروتکل تحقیق، بیان پروتئین های PGC-1α (003/0=p) و PEPCK (023/0=p) در گروه دیابتی هوازی به طور معنی داری کمتر از کنترل بود. همچنین تمرین هوازی باعث کاهش مقاومت به انسولین شد.
بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج تحقیق، می توان بیان کرد یک دوره تمرین هوازی در شرایط دیابتی از طریق کاهش PGC-1α و سرکوب PEPCK به عنوان یک درمان غیردارویی باعث بهبود نیم رخ گلیسمیک می شود.
کلیدواژگان: تمرین هوازی، ژن PGC-1α، ژن PEPCK، دیابت -
صفحات 804-818پیش زمینه و هدف
بیماری مالتیپل اسکلروزیس شایع ترین نوع بیماری نورولوژیک است که معمولترین علت ناتوانی است و می تواند توام با آسیبهای شناختی باشد. علی رغم استفاده از پژوهش های مرتبط با توانبخشی شناختی در بیماران دارای ام اس، هنوز نتایج شفاف و جامع وجود ندارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی بر سرعت و ظرفیت حافظه فعال، کارکرد اجرایی و کیفیت زندگی در بیماران مالتیپلاسکلروزیس انجام گردید.ابزار و
روشپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و مرحله پیگیری با گروه لیست انتظار بر روی 32 نفر از مراجعین انجمن حمایت از بیماران اماس انجام شد که به روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و بهطور تصادفی به دو گروه 16 نفری مداخله و لیست انتظار، تقسیم شدند. اعضای گروه مداخله بهصورت فردی به مدت 12 جلسه در برنامه توانبخشی شناختی شرکت کردند. نمرات سرعت و ظرفیت حافظه فعال، کارکرد اجرایی و کیفیت زندگی هر دو گروه به کمک آزمونهای ان-بک، فراخنای حافظه وکسلر، دستهبندی کارتهای ویسکانسین و پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران اماس، گردآوری و با استفاده از روشهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر) تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان دادند به غیر از حیطه فیزیکی کیفیت زندگی، میانگین نمرات آزمون ویسکانسین، وکسلر، زمان پاسخ آزمون انبک، حیطه روانی کیفیت زندگی در طول زمان و در دو گروه مداخله و انتظار متفاوت هستند (05.0>P). بدین ترتیب، عملکرد گروه مداخله در سرعت و ظرفیت حافظه فعال، کارکرد اجرایی و حیطه روانی کیفیت زندگی، بهبودی معنی داری را(05.0>P) در مراحل پس از آزمون و پیگیری نسبت به گروه انتظار، نشان دادند.
بحث و نتیجه گیریبر اساس این یافته ها، توانبخشی شناختی، احتمالا بر سرعت و ظرفیت حافظه فعال، کارکرد اجرایی و کیفیت زندگی بیماران اماس اثربخش است.
کلیدواژگان: توانبخشی شناختی، حافظه فعال، کارکرد اجرایی، کیفیت زندگی، مالتیپل اسکلروزیس -
صفحات 819-830پیش زمینه و هدف
سرطان پستان یکی از جدی ترین تهدیدکننده های حیات انسان است و بعد از سرطان ریه به عنوان دومین سرطان شایع در میان زنان مطرح است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی بیوانفورماتیکی و تجربی تاثیر متوتروکسات بر بیان ژن های HMGA2 و SMARCA5 در رده سلولی 4T1 سرطان پستان، تیمار شده با داروی متوتروکسات می باشد.
مواد و روش کاربرای انجام این مطالعه، ابتدا داده های میکروآرایه از پایگاه داده GEO جمع آوری شده و با استفاده از جعبه ابزار شبکه عصبی (PNN) در نرم افزار MATLAB 2018a آنالیز شد. در مرحله ی بعد، پرایمر های ویژه ژن های HMGA2 و SMARCA5 طراحی شدند. سمیت سلولی متوتروکسات روی رده سلولی 4T1 به روش MTT ارزیابی شد. و درنهایت تاثیر دارو بر بیان ژن های HMGA2 و SMARCA5 به روش Real-time PCR ارزیابی شد.
یافته هانتایج حاصل از آنالیز بیوانفورماتیکی نشان داد که متوتروکسات سطح بیان ژن های HMGA2 و SMARCA5 را به ترتیب کاهش و افزایش داد. ارزیابی سمیت سلولی با استفاده از آزمون MTT نشان داد که متوتروکسات زنده مانی سلول های 4T1 را به صورت وابسته به غلظت دارو کاهش داد و همچنین در غلظت µg/ml 208 رشد 50 درصد از سلول ها مهار می شود. نتایج مربوط به Real-time PCR نشان داد که سطح بیان ژن HMGA2 به طور معنی داری (p≤ 0.05) کاهش یافت، این در حالی است که بیان ژن SMARCA5 به صورت معنی داری (p≤0.05) افزایش یافت که با نتایج آنالیز بیوانفورماتیکی همخوانی دارد.
بحث و نتیجه گیرینتایج به دست آمده پیشنهاد می کند که ژن های HMGA2 و SMARCA5 احتمالا به عنوان ژن های هدف متوتروکسات در درمان سرطان پستان استفاده شوند. البته برای تایید یافته های این پژوهش مطالعات بیشتری باید انجام گیرد.
کلیدواژگان: انکوژن، آنالیز بیوانفورماتیکی، ژن های SMARCA5 و HMGA2 -
صفحات 831-835پیش زمینه و هدف
حاملگی کاذب اختلال روانی نادری است که اغلب در زنانی که با یک تعارض درون روانی مواجه هستند دیده می شود. پیدایش علائم بیماری غیرارادی و به اصطلاح در ضمیر ناخودآگاه صورت می گیرد و بیمار باور عمیق به داشتن حاملگی پیدا می کند. این باور درونی در شکل گیری علائم جسمانی مربوط به حاملگی نقش دارند.
معرفی بیماربیمار خانم متاهل 66 ساله ای است که از حدود 28 سالگی دچار اختلال دوقطبی نوع 1 بوده ولی تحت مراقبت مرتب پزشکی قرار نداشته است. بعلاوه همسر بیمار رابطه عاطفی مناسبی با وی نداشته و در همین راستا همسر دومی نیز برگزیده است. بیمار دارای سه فرزند پسر است که همگی ازدواج کرده اند و مستقل شده اند. ولیکن شوهر بیمار علاوه بر سه پسر خود دخترخوانده ای نیز دارد که همسر جدیدش با خود آورده است. مضافا اینکه شوهر بیمار نسبت به دخترخوانده اش حتی بیشتر آر پسران خود ابراز محبت می کند بیمار در حمله اخیر خلقی که یک دوره افسردگی اساسی با خصوصیات پسیکوتیک را تجربه می کرد ادعای حاملگی کرده است.. کلیه آزمایش ها ازجمله سطح بتا اچ سی جی و سونوگرافی خلاف باور بیمار را نشان می دادند
بحث و نتیجه گیریبا توجه به اینکه بیمار با حوادث استرس زای متعددی مواجه شده و درنتیجه تعارض های مختلف درون روانی در او پیدا شده است و به این ترتیب زمینه لازم فراهم شده و به نظر می رسد ابن حوادث، از طریق فرایندهای سایکودینامیک در شکل گیری حاملگی کاذب نقش ایفا کرده اند. هم چنین سطح پرولاکتین سرم بسیار بالا بود که احتمالا به دلیل مصرف داروهای آنتی سایکوتیک بوده و این خود می توانست در پروراندن و تثبیت اشتغال ذهنی حاملگی تاثیر داشته است.
کلیدواژگان: اختلال دوقطبی، حاملگی کاذب، پرولاکتین -
صفحات 836-844پیش زمینه و هدف
امروزه مصرف متداول آزول ها منجر به افزایش مقاومت به آزول ها در میان سویه های کاندیدا آلبیکنس شده است. جابجایی های آمینواسیدی در آنزیم هدف آزول، ERG11p، به مقاومت آزولی در بعضی از سویه های کلینیکی کاندیدا آلبیکنس نسبت داده می شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی جهش های ژن ERG11 در جدایه های مقاوم به فلوکونازول کاندیدا آلبیکنس در رشت بود.
مواد و روش کاردر این مطالعه، نمونه های کلینیکی از مخاط واژینال 50 زن جداسازی شد. جدایه های کاندیدا آلبیکنس با استفاده از روش های استاندارد تعیین هویت چون تولید لوله زایا و کشت در محیط کروم آگار شناسایی شدند. مقاومت و حساسیت جدایه ها به فلوکونازول به کمک روش های دیسک دیفیوژن و براث میکرودایلوشن بررسی شد. جهش ها در ژن ERG11 در جدایه های کلینیکی به روش PCR- سکوئنسینگ تعیین شد.
یافته هادر این مطالعه، 20 جدایه کلینیکی کاندیدا آلبیکنس مقاوم به فلوکونازول بودند. بالاترین MIC ی فلوکونازول µg/ml 2048 تعیین گردید. همچنین در هشت جدایه مقاوم به فلوکونازول به روش PCR-توالی یابی، دو جهش بدمعنی (V437I و V488I) در ژن ERG11 یافت شد.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که داشتن هم زمان چند جهش در ژن ERG11، یک علت MIC ی بالا در جدایه های مقاوم کاندیدا آلبیکنس در این مطالعه باشد. بااین حال، بررسی دیگر مکانیسم های مقاومت به آزول در جدایه های کاندیدا آلبیکنس پیشنهاد می شود.
کلیدواژگان: کاندیدا آلبیکنس، ERG11، فلوکونازول، MIC، جهش، V488I -
صفحات 845-855پیش زمینه و هدف
دگزامتازون یکی از پرمصرف ترین گلوکوکورتیکوئیدهای مصنوعی است که مصرف بیش ازحد آن می تواند تغییرات شدید در عملکرد کبد ایجاد کند. هدف از این مطالعه بررسی اثر پنتوکسی فیلین بر آسیب کبدی القاء شده توسط دگزامتازون در موش سوری بود.
مواد و روش کارتعداد 24 سر موش سوری نر بالغ نژاد (NMRI) Naval Medical Research Institute با میانگین وزنی 2±36 گرم به صورت تصادفی در 4 گروه (6n=) کنترل، دگزامتازون (mg/kg/b.w. i.p.7)، پنتوکسی فیلین (mg/kg/b.w. i.p.100) و دگزامتازون+ پنتوکسی فیلین تقسیم شد. بعد از 7 روز تیمار، موش ها تشریح و کبد آن ها خارج و وزن شد. سپس اجزای بافت کبد با روش استریولوژی مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین سطح مالون دی آلدئید (Malondialdehyde, [MDA])، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام و آنزیم های کبدی شامل آلانین آمینوترانسفراز (Alanine Aminotransferase, [ALT]) و آسپارتات آمینوترنسفراز (Aspartate Aminotransferase, [AST]) اندازه گیری شد. داده ها با روش One-Way ANOVA و آزمون Tukey توسط نرم افزار SPSS ورژن 16، آنالیز و تفاوت میانگین ها در حد (05/0˂p) معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هاکاهش معنی داری در حجم سلول و هسته هپاتوسیت ها، تعداد کل سلول های هپاتوسیت (01/0>p) و سطح ظرفیت آنتی اکسیدانی تام سرم (001/0>p) و افزایش معنی داری در حجم کل سینوزوئیدها، مجرای صفراوی، شریان کبدی و همچنین میانگین سطح سرمی MDA، ALT و AST در گروه دگزامتازون نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (01/0>p). آسیب های کبدی القاء شده توسط دگزامتازون در گروه پنتوکسی فیلین+ دگزامتازون بهبود پیدا کرد و به سطح گروه کنترل رسید (05/0<p).
بحث و نتیجه گیرینتایج ما نشان داد که پنتوکسی فیلین می تواند اثرات سمی دگزامتازون بر بافت کبد موش را احتمالا از طریق کاهش استرس اکسیداتیو و پراکسیداسیون لیپیدی و افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانتی تام بهبود ببخشد.
کلیدواژگان: دگزامتازون، پنتوکسی فیلین، کبد، استریولوژی، موش
-
Pages 759-770Background & Aims
According to the International Labor Organization, the prevalence of workplace violence has increased in the last decade and of the entire professional groups, health care personnel are the most likely victims of workplace violence but the documentary information on workplace violence in the operating room is very limited. Therefore, this study was conducted with the aim of determining the frequency of workplace violence and related factors among the health care personnel in operating rooms.
Materials & MethodsThis was a descriptive cross-sectional study. The research sample consisted of 223 health care personnel working in the operating rooms in the educational-medical centers of Isfahan in Iran. The sampling method was proportional allocation of quota and category. Data were collected from March to July 2018 using the WHO standard questionnaire “surveillance of workplace violence in the health sector” whose validity and reliability have been confirmed in previous studies.
ResultsThe percentage of verbal violence was 91.9 and physical violence and ethnic violence were in turn 26 and 19.3 during the past 12 months. The most common cause of workplace violence (87persent), was working in a stressful environment and the perpetrators of workplace violence are often among health care personnel. The average age and work experience of personnel exposed to verbal violence were significantly lower than the others (P=0.01and P=0.02, respectively). Frequency of physical (P=0.03) and verbal (P=0.004) violence in centers with specific protocols for reporting violence were significantly lower than other centers.
ConclusionExperience of workplace violence among the health care personnel in the operating rooms is considerable. The perpetrators of workplace violence are often among health care personnel instead of patients and their families. This study recommends the existence of documentary protocols for reporting workplace violence in all operating rooms.
Keywords: Workplace Violence, Health care Personnel, Operating Room -
Pages 771-778Background & Aims
Vascular trauma is an emergency limb-threatening situation and the third leading cause of mortality and morbidity (amputation) all over the world which can lead to significant complications due to lack of correct diagnosis. The aim of this study is to evaluate the frequency of various orthopedic injuries in traumatic patients requiring vascular surgery interventions.
Materials & MethodsThis study was a retrospective descriptive-analytic study. All the patients suffering from trauma that required vascular surgery intervention and were referred to Imam Khomeini Hospital in Sari during 2016-2017 were included in this study.
ResultsOf 43 patients, 90.70% were male and 9.30% were female. The mean age of patients was 36.37±11.27years. The most frequent mechanism of trauma was motor accidents. The most extremity involvement was in the left lower limb and in terms of vascular damage; the peritoneal arterial region (23.20%) was the most frequently involved area. For orthopedic damage, 86% of the patients had fracture and 14% had dislocation. Based on the fracture site, the most frequent fracture was tibiofibular distal (23%) followed by knee joint (14%). Among the cases of fracture, the most abnormal type was open fracture (74/40%) and the most abnormal type of dislocation was anterior dislocation (9/40%).
ConclusionThe most frequent cause of vascular trauma was accidents with vehicles, and the need for more precise compliance with traffic regulations to reduce injuries should be considered. Also, vascular damages were associated with higher orthopedic fractures, mostly in the lower extremities of the left and in the popliteal region. Early diagnosis, early restoration, patient transfer to appropriate center, and the appropriate medical and surgical treatment can greatly reduce morbidity and mortality rates.
Keywords: Epidemiology, Orthopedic injuries, Vascular trauma -
Pages 779-790Background & Aims
In large populations, the level of cardiorespiratory fitness (CRF) can be evaluated by estimating non-exercise models with the least amount of time and money. In this study, we present non-exercise equations for predicting CRF and also investigate the effect of socio-environmental factors on it.
Materials & Methods2490 male and female subjects aged 25-65 years old from different cities of Iran participated in this study. Rockport and Bruce (10% in each age category and gender) exercise test measured VO2max, a global standard for evaluation of CRF. Three non-exercise equations including, VO2masStep, VO2maxIPAQ-s, and VO2maxIPAQ-l were estimated using Stepwise Linear Regression. Variables for estimating these models are physical activity (PA) (obtained by pedometer and short and long-form of the International Physical Activity Questionnaire (IPAQ), separately), Body Mass Index (BMI) , Waist-Hip Ratio(WHR), Body Adiposity Index (BAI ), age, gender, and VO2maxROC. For comparison between measured and predicted VO2max values based on age, gender, level of education and city of residence Repeated Measures Analysis with Bonferroni Compare Main Effect test was used.
ResultsThere were significant relationships between measured and estimated VO2max (p<0.05) (VO2maxIPAQ-l: R2adj=0.671 and SEE=4.381, VO2maxStep: R2adj=0.543 and SEE=5.331 and VO2maxIPAQ-s: R2adj=0.621 and SEE=4.823). Also, there were significant differences between VO2max values in males and females in different age categories and city of residence (p<0.05).
ConclusionThe results of this study demonstrated that predicted VO2max models with SC, IPAQ-s, and IPAQ-l can be used as non-exercise models for estimating VO2max in Iranian society, and socio-environmental factors are influential variables on PA and level of CRF.
Keywords: cardiorespiratory fitness, non-exercise models, pedometer, International Physical Activity Questionnaire, socio-environmental factors -
Pages 791-802Background & Aims
Recently, molecular cell studies about the effect of physical exercises on diabetics have attracted the attention of many researchers. The purpose of this study is to investigate the effect of 10 weeks aerobic training on the expression of PGC-1a and PEPCK genes in hepatocyte of nicotinamide-Streptozotocin-induced diabetic male rats.
Materials & MethodsIn this experimental study, 18 diabetic male Wistar rats (mean weight, 220±20 g) were divided into two groups of control diabetic and aerobic diabetic (training: 5 times in week/10 weeks/for 15-50 minutes at a speed of 16-26 m/min, with a gradual increase in speed). Subjects were diabetic with nicotinamide-streptozotocin. 48 hours after the last training session, liver tissue samples were taken after an overnight fast. Glucose oxidase was used to measure fasting glucose and ELISA was used to measure serum insulin. Also, OMA-IR was measured. PGC-1a and PEPCK gene expression in hepatocyte was measured through Real-Time PCR. The obtained data were compared using an independent t-test. The significance level was considered to be p<0.05.
ResultsIndependent t-test showed that the 10 weeks aerobic training significantly decreased the expression of PGC-1a (p=0.003) and PEPCK (p=0.023) liver tissue in the exercise group compared to the control group. Also, aerobic training reduced HOMA-IR in the exercise group compared to the control group.
ConclusionThe results of this study indicate that aerobic training in diabetic conditions can reduce PGC-1a and suppress PEPCK as a non-drug treatment, and improve glycemic profile.
Keywords: Interval exercise, PGC-1a, PEPCK, diabetes, Aerobic exercise -
Pages 804-818Background & Aims
Multiple sclerosis (MS) is a neurological disease that is the most common cause of disability and may be associated with cognitive impairment. Despite the implementation of cognitive rehabilitation (CR) studies in patients with MS, there are still no clear and conclusive results. This study aimed to investigate the effectiveness of CR on speed and WM capacity, executive function, and quality of life (QOL) in MS patients.
Materials & MethodsThe current quasi-experimental study (with a pretest-posttest plot and a control group) was conducted on 32 patients of the ….. MS Society, Iran. Participants were selected through the purposive sampling method and were divided into intervention (n=16) and waitlist groups (n=16) by the simple random method. The patients in the intervention group participated in cognitive rehabilitation for 12 sessions, individually. The scores for speed and working memory (WM) capacity, executive function, and QOL in both the groups were determined using N-Back test, Wechsler Adult Intelligence Scale (WAIS-IV) Digit Span subtest, Wisconsin Card Sorting (WCST), and Quality of Life Questionnaire of MS patients (MSQOL-54). The scores were analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (repeated measures ANOVA).
ResultsThe results showed that, apart from the physical domain of quality of life (QOL), the average scores in WCST and Digit Span Memory, response time in N-Beck test, and emotional QOL, differed over time and in both the intervention and waitlist groups(P<0.05). Thus, in the intervention group, the performance in speed and capacity of WM, executive function, and emotional QOL showed a significant improvement (P<0.05) in the post-test and on follow-up compared to the waitlist group.
ConclusionCognitive rehabilitation, based on these findings, is likely to be effective in improving the speed and capacity of working memory, executive function, and quality of life of MS patients.
Keywords: cognitive rehabilitation, working memory, executive function, quality of life, multiple sclerosis -
Pages 819-830Background & Aims
Breast cancer is a threatening disease in females and is the second common cancer among women after lung cancer. The aim of this research is to bioinformatically and experimentally evaluate the effect of methotrexate (MTX) on the expression of HMGA2 and SMARCA5 genes in the MTX treated 4T1 cancer cell line.
Materials & MethodsTo perform this study, initially microarray data were collected from Gene Expression Omnibus (GEO) then they were analyzed using Probabilistic neural networks (PNN) in MATLAB 2018a software as a bioinformatics tool. In the next step, the specific primers were designed for HMGA2 and SMARCA5 genes. MTX cytotoxicity was assessed on 4T1 cancer cells using MTT assay. Finally, Real-time PCR was used for evaluating the effect of MTX on the rate of HMGA2 and SMARCA5 genes expression.
ResultsThe bioinformatic analysis showed that HMGA2 and SMARCA5 expression levels notably reduced and increased respectively in MTX treated group in comparison with the control (untreated) group. MTT assay indicated that MTX decreased the 4T1 cell viability in a concentration-dependent manner and the IC50 value of MTX was estimated to be 208 µg/ml in 48 hours. Real-time PCR data showed that the expression level of HMGA2 decreased significantly (p ≤ 0.05), while the SMARCA5 gene was significantly (p ≤ 0.05) upregulated which is consistent with bioinformatic analysis results.
ConclusionThe obtained results suggest that HMGA2 and SMARCA5 genes may be used as MTX target genes in breast cancer therapy. However, further studies need to be carried outto confirm the results.
Keywords: Oncogene, Bioinformatics analysis, SMARCA5, HMGA2 genes -
Pages 831-835
The Patient is a 66 years old woman with bipolar mood disorder type 1 since 28 years old. She has three sons with no daughter. Her husband remarried with a widowed woman 12 years ago that (who) has a daughter and a son from previous marriage. Before the beginning of the last period of mood disorder she has an important tension with her sons and their wives so that all of them left the Party in her home in the fifth and last admission to the psychiatric ward. In the mid-treatment process, she claimed that she is pregnant and her fetus is a daughter. Although most of the classic signs and symptoms of pregnancy were found in the patient and serum Prolactin level was high because of risperidone use in the 8mg/d dose, all tests, including beta-HGH levels and ultrasound, showed that she was not pregnant. However, the patient insisted on her pregnancy (pseudocyesis). It seems that Psychodynamic processes and high levels of Prolactin had a role in her claim.
Keywords: bipolar mood disorder, pseudocyesis, prolactin -
Pages 836-844Background & Aims
Nowadays, the common use of azoles has led to increased resistance to azole among Candida albicans strains. Amino acid substitutions in azole target enzyme, ERG11p, is attributed to azole resistance in some clinical strains of Candida albicans. The aim of this study was to evaluate ERG11 gene mutations in fluconazole-resistant isolates of Candida albicans in Rasht.Materials &
MethodsIn this study, the clinical specimens were isolated from the vaginal mucosa of 50 women. Candida albicans isolates were identified using standard identification methods such as germ tubes production and culture in CHROMagar media. Resistance and susceptibility of isolates to fluconazole were investigated through disc diffusion and broth micro-dilution methods. The mutations in the ERG11 gene were determined in clinical isolates using PCR-sequencing method.
ResultsIn this study, 20 clinical isolates of Candida albicans were resistant to fluconazole. The highest MIC of fluconazole was determined at 2048 µg/ml. Also, in eight fluconazole-resistant isolates by PCR-sequencing, two missense mutations (V437I and V488I) were found in the ERG11 gene.
ConclusionIt seems that having several mutations in the ERG11 gene is a reason for high MIC in resistant isolates of Candida albicans in this study. However, investigating other mechanisms of azole resistance is recommended in Candida albicans isolates.
Keywords: Candida albicans, ERG11, fluconazole, MIC, mutation, V488I -
Pages 845-855Background & Aims
Dexamethasone (Dex) is one of the most commonly used synthetic glucocorticoidbut its excessive intake can cause severe changes in liver function. The purpose of the study was to investigate the effect of pentoxifylline (PTX) on Dex-induced hepatic injury in mice.
Materials & Methods24 adult male NMRI mice (36±2gr) were divided randomly into 4 groups (n=6): control, dexamethasone (7mg/kg/day i.p.), pentoxifylline (100mg/kg/dayi.p.), and dexamethasone+pentoxifylline. After 7 days of treatment, the mice were anesthetized and their liver was removed and weighed. Then liver tissue elements were evaluated by stereological technique. The serum levels of malondialdehyde (MDA), total antioxidant capacity, and liver enzymes including alanine aminotransferase [ALT] and aspartate aminotransferase [AST]) were also measured. The data were analyzed by one way ANOVA and Tukey’s test using SPSS soft (version 16) and means were considered significantly different at p<0.05.
ResultsA significant decrease in the mean volume of the hepatocytes and their nuclei, total number of hepatocyte cells (p<0.01) and serum total antioxidant capacity (p<0.001) and a significant increase in total volume of sinusoids, bile duct, hepatic artery and the mean levels of Serum MDA, ALT, AST were observed in Dex group compared to the control groups (p<0.01). Dex-induced liver damage improved in the Dex+ PTX group to the same extent as the control group (p>0.05).
ConclusionOur results revealed that PTX can improve the toxic effects of Dex on mice liver tissue possibly by reducing oxidative stress and lipid peroxidation and increasing total antioxidant capacity.
Keywords: Dexamethasone, Pentoxifylline, Liver, Stereology, Mice